دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
19 دی 1400 - 14:45
آینده‌پژوهی-۱۳؛

یادداشت| بالغ نشدن مؤسسات پژوهشی کشور جای سؤال دارد

آینده مؤسسات پژوهشی کشور باید با نظارت و ارزیابی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مورد بررسی قرار گیرد که در این میان به تأخیر افتادن این بلوغ جای سوال دارد.
کد خبر : 633680
موسسات پژوهشی



به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، آینده مؤسسات پژوهشی کشور باید با نظارت و ارزیابی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مورد بررسی قرار گیرد و در این راستا سؤالی که مطرح می‌شود، این است؛ چرا بلوغ آن به تأخیر افتاده است؟ این مبانی همیشه در سخنرانی‌ها، جلسات و اسناد که به‌وفور تولیدشده، دیده و شنیده می‌شود اما در عمل کاربست درستی از آن‌ها وجود ندارد. به راستی چرا نظام نظارت و ارزیابی آموزش و پژوهش کشور هنوز نتوانسته هویت ملی و شاخص خود را مطرح کند؟


مثلاً به‌صورت رسمی اعلام شود به دنبال چه پیامدها، شایستگی‌ها و ارزش‌هایی است. در حقیقت نمی‌توان چنین تعریفی را از نظام نظارت و ارزیابی ارائه داد و این یک چالش است. زیرا وقتی بازیگران درست ندانند هدف نهایی چیست، اساساً بازی‌شان نامفهوم است.


مسئله عمده دیگر نداشتن واحد بنیادی تحلیل در نظام آموزش و پژوهش است و بعد از دو دهه واحدهای تحلیل را برای حوزه آموزش و پژوهش رسماً معرفی نشده‌اند. مثلاً واحد بنیادی تحلیل در حوزه پژوهش، پژوهشگر، گروه پژوهشی، واحد پژوهشی و نتایج پژوهشی عنوان نشده است و ضعفی برای آموزش عالی محسوب می‌شود. واحد تحلیل حوزه صنعت، کارگاه است اما چرا در آموزش عالی چنین واحدی برای تحلیل معرفی نشده است!؟


از دیگر ضعف‌های موجود، عدم تربیت نیروی حرفه‌ای برای نظارت و ارزیابی و تضمین کیفیت آموزش و پژوهش است. تیمی حرفه‌ای برای نظارت و ارزیابی در حوزه مثلاً پژوهشی تربیت نشده‌اند که اگر می‌خواهند پژوهشگاهی را ارزیابی کنند، همگان به نظر کارشناسی‌شان گردن بنهند.


نظام نظارت و ارزیابی ما در حوزه تولید و تعریف شاخص، دچار سندرم نشانگر، طراحی و تعریف نشانگر شده است و هر جا سندهای کاری این حوزه می‌روند، تعداد نشانگرها بیشتر و بیشتر می‌شود. چرا مرجع خاصی برای تعیین و ابلاغ استانداردهای ملی وجود ندارد و اگر شورای عالی نظارت تعریف کردیم این مهم را شروع نمی‌نماید.


البته تاکنون یک استاندارد در این شورا تبیین و ابلاغ نشده است و تا وقتی استانداردی مشخص نشود، کار عقیم است و ما هنوز به آنچه می‌خواستیم نرسیده‌ایم. وقتی خوب قضاوت نکنیم، نظارت چه فایده دارد؟ وقتی سندی می‌نویسیم، بلافاصله به تکلیف قانونی ارجاع می‌دهیم و در قفسه قرار می‌گیرد و به سندرم قفسه گرفتار شده‌ایم.


خروجی نظام نظارت و ارزیابی ما چیست؟ در نظام کلان نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت ما الگوی CIPP (الگوی ارزشیابی برخاسته از رویکرد مبتنی بر مدیریت) حاکم است ولی در مؤسسات پژوهشی باید تمرکز کنیم بر چهارمین مؤلفه که تولید محصول است و بگوییم دستاوردهای کوتاه‌مدت دستاوردهای میان‌مدت و دستاوردهای بلندمدت، کار پژوهشی و پژوهشگران چیست؟


باید در حوزه نظارت مراکز پژوهشی بر این موارد تمرکز کنیم:


۱. ارائه تعریف روشن و شفاف از هویت نظام نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیتمان از منظر هدف‌شناسی نهایی.


۲. تعریف و توافق بر روی واحد تحلیل مثلاً پژوهشگر، گروه پژوهشی یا پژوهشگاه موردنظر ما برای تحلیل است.


۳. اقدام فوری درزمینهٔ تربیت نیروی متخصص و رفتن به سمت نظارت و ارزیابی حرفه‌ای (ما اینک ناظر و ارزیاب حرفه‌ای نداریم).


۴. از تولید و تعریف شاخص‌ها و نشانگرهای بیشتر و گاهی بی‌معنی خودداری شود، در عوض استاندارد ملی تعریف و ابلاغ کنیم.


۵. از ارزیابی سنتی فاصله بگیریم و به‌سوی نظام ارزیابی بر خط پیش برویم.


۶. ظرفیت‌های نظام نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت را متناسب با مأموریت‌های محوله قرار دهیم.


اینکه آینده مؤسسات پژوهشی کشور چگونه خواهد بود؟ چگونه باید باشد و پیش‌نیاز این حرف این است که وضعیت مؤسسات پژوهشی کشور در حال حاضر چگونه است؟ ارزیابی با رویکرد صحیح علمی خیلی می‌تواند کمک کند و ما باید بدانیم برنامه‌های پژوهشی گروه‌ها و اعضای مؤسسات چیست؟


در این راستا هر مؤسسه‌ای، چه ازلحاظ کاربردی و چه توسعه‌ای باید مورد ارزیابی درونی و بیرونی قرار گیرد. البته بحث آسیب‌شناسی نیست بلکه شناخت وضعیت موجود است زیرا باید طبق آن برای آینده به‌عنوان وضع مطلوب برنامه‌ریزی کنیم، لذا اول قدم شناخت دقیق و فنی وضعیت موجود است و سپس می‌توانیم برای چشم‌انداز مطلوب آینده هدف‌گذاری کنیم.


درمجموع حوزه‌های پژوهشی، با انواع چالش‌ها مواجه است و از طریق ارزیابی دقیق شناسایی می‌شوند. ضمن اینکه افراد اصیلی در این مؤسسات پژوهشی فعالیت دارند ولی بخشی از اعضای هیئت‌علمی پژوهشی تعداد واحدی که تدریس می‌کنند چه‌بسا بیشتر از واحدهای اعضای هیئت‌علمی آموزشی است (نه در حد متعارف دو واحد یا ۴ واحد) و هیچ نفع اقتصادی نیز ندارد.


دانشگاه‌های کشور باید بحران‌شناسی و مسئله شناسی انجام دهند که تاکنون در این مورد ضعیف عمل کرده‌اند به همین دلیل تا اندازه‌ای از عهده حل پیش‌نگرانه مسائل بر نمی‌آیند. در دانشگاه‌ها در رابطه با چیستی بحران و مسئله بسیار صحبت شده است اما درعین‌حال نسبت به آنچه مطلوب است، فاصله‌ای فاحش وجود دارد. یادآوری بدیهیات عقلی که مؤسسات پژوهشی و آموزشی باید آن را انجام دهند، ضرورت دارد و هر طرح که به اجرا در می‌آید باید ارزیابی شود تا بتوانیم به آن نتیجه مطلوبی که می‌خواهیم، دست یابیم.


*عباس راشنوادی، عضو هیئت‌علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی


انتهای پیام/۴۱۶۷/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب